افسوس
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود ، تو این دنیای نامرد ، یه دخترک کوری بود . دخترک یه کسی رو داشت که دخترکو دوسش داشت ، عاشقش بود ، اما حیف..... حیف که دخترک باور نمیکرد . یعنی نمیتونست باور کنه . همیشه...
View Article๑۩۞۩๑عشق تا کجا؟๑۩۞۩๑
๑۩۞۩๑به نام خودش که تا نداره๑۩۞۩๑ با یه شکلات شروع شد . من یه شکلات گذاشتم تو دستش ، اونم یه شکلات گذاشت تو دست من . من بچه بودم، اونم بچه بود . سرمو بالا کردم، سرشو بالا کرد . خندیدم . گفت دوستیم؟...
View Articleدنیای رفاقت
یکی بود یکی نبود .زیر گنبد کبود .دوتا رفیق بودن ،یکی آبادانی ،یکی تهرانی .آبادانیه اسمش رسول بود تهرانیه اسمش علی.اینا تو خدمت با هم دیگه خیلی جور بودن ،طوری که اگه دو ساعت همدیگرو نبینن نگران حال...
View Articleناگفته ها
/* /*]]>*/ همیشه بودن کسانی که بهم بگن تو هیچی از زندگی نمیدونی . چون دوست داشتنو تجربه نکردی . بودن کسایی که بهم بگن دوست داشتن یعنی زندگی ........ اونایی که دوست داشتنو تجربه کرده بودن . ولی هیچ...
View Articleقایم موشک
به نام خدای مهربون همیشه سر بازی قایم موشک دعوامون میشد من میگفتم تو جر میزنی اون میگفت نخیر خودت جر زنی . بهش گفتم منو میتونی گول بزنی ولی خدا که دیگه شاهده رو برگردوند اون طرفو گفت اصلا ایشاا.. هرکی...
View Articleبازی اعداد
1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 6 ، 7 ، 8 ، 9 ... آخرش کجاست پس چرا هرچی میشمرم تموم نمیشه .با خودش گفت ولی من اخرشو پیدا میکنم ، تندو تند شمرد ، اعداد بزرگترو بزرگتر میشد ، می گفت فکر کنم دارم به آخرش نزدیک...
View Articleلیلی بهار
در گذر عشق عمر سرمایه است.بارلها عشقم را بیفزای عمر میگذارم!تعدد سال هارا بهانه میکنم تا وسعتش را گسترش دهم. با گرمای تابستان به وی حرارت میبخشم تا به لیلی دل نزدیکتر شوم.در خزان امید را سرمشق میدهم و...
View Article**احساس نامه**
سوال لطافت محبتش را تنها قطره های باران پاسخ میدادند. آخری نشناختمش!!کودکی است خرد سال که با اشوه های لطیف و مهربان دلبری میکند،یا مشغولی است که شغلش تحول خاطر چون منی است پر هیاهو!!!آریاو دلبری میکرد...
View Article
More Pages to Explore .....